دانشمندان از راز مارپیچهای ماه پرده برداشتند
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۰۶۵۷۴۸
مارپیچهای روی سطح ماه سالها فکر دانشمندان را به خود مشغول کردهاند، اما اکنون دادههای «مدارگرد شناسایی ماه» نشان میدهند که این الگوها شاید با تغییرات فیزیکی ماه مرتبط باشند. به نقل از اسپیس، مشاهدات جدید «مدارگرد شناسایی ماه» (LRO) ناسا نشان دادهاند که نگارههای مارپیچ سطح ماه موسوم به «Lunar swirls» با بروز تغییرات در ویژگیهای فیزیکی ماه مرتبط هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مارپیچهای سطح ماه، الگوهای پیچخورده روی ماه هستند که به دلیل انعکاس سطوح بالای نور خورشید، به شدت میدرخشند. از آنجا که مقدار نور خورشید بازتابشده توسط یک جرم به فضا «سپیدایی» یا «آلبدو» (albedo) نام دارد، این مارپیچها اغلب به عنوان «آلبدوی بالا» (high albedo) شناخته میشوند. مارپیچها با آثار متضاد روشن و تیره روی سطح ماه مشخص میشوند که به صورت حلقههای روشن و گستردهای که با خطوط تیرهتر از هم جدا شدهاند، به چشم میخورند.
میدانیم که مارپیچهای قمری هم در «دریاوار ماه» (Lunar mare) و هم در ارتفاعات درخشان ماه رخ میدهند. دریاوارها، دشتهای تاریکی از سنگ بازالت هستند که توسط آتشفشانهای مرتبط با برخورد سیارکهای باستانی در سمت دور ماه ایجاد شدهاند. با وجود این، علت خاص شکلگیری مارپیچهای قمری با آلبدو بالا به شدت مورد بحث باقی مانده است. تعیین کردن منشا این ویژگیها برای درک این موضوع کلیدی است که چه فرآیندهایی سطح ماه را شکل دادهاند، چگونه ذرات روی آن حرکت میکنند و حتی چگونه سطوح سیارهها و قمرها به طور کلی بر محیط فضایی اطراف تأثیر میگذارند.
«جان ویریچ» (John Weirich) دانشمند ارشد «موسسه علوم سیارهای» (PSI) و پژوهشگر ارشد این پروژه گفت: مارپیچهای قمری از زمان کشف شدن تاکنون علاقه دانشمندان را برانگیختهاند. این علاقه تا حدی به این دلیل است که جامعه علمی به طور کامل نحوه شکلگیری مارپیچهای قمری را درک نمیکند. فرضیههای زیادی در مورد روند شکلگیری آنها وجود دارد. هر فرضیه، مشاهداتی دارد که آن را تأیید میکنند، اما مشاهدات دیگری نیز وجود دارند که با آنها در تضاد هستند. تفسیر متعارف مارپیچهای قمری این است که توپوگرافی هیچ تاثیری بر مکان یا شکل آنها ندارد.
وی افزود: پژوهش جدید ما در نهایت این نتیجه را زیر سوال برد و نشان داد که نواحی درخشان ماه در یکی از معدود دریاوارهای سمت دور ماه موسوم به «دریای هوشمندی» (Mare Ingenii)، دارای ارتفاع کمتری نسبت به خطوط تاریکی هستند که بین آنها قرار دارند.
پژوهش ویریچ و گروهش بیشتر از ارتباط بین مارپیچهای قمری توپوگرافی ماه پشتیبانی میکند.
عکس ثبتشده با دوربین مدارگرد شناسایی ماه، یک مارپیچ خفیف را در ماه نشان میدهد.
دوگانگی یک مارپیچ قمری
این گروه پژوهشی با تولید و بررسی دادههای توپوگرافی مربوط به مارپیچهای قمری با وضوح بالا، به نتیجهگیری در مورد ارتفاعات متنوع مارپیچهای قمری دریای هوشمندی رسیدند.
به طور خلاصه، آنها همبستگی مشابهی را با نتایج پژوهشهای پیشین در مناطق کمنور و خطوط تاریک ارتفاعات بالا در یکی از قابل مشاهدهترین مارپیچهای قمری پیدا کردند که یک الگو با طول ۷۰ کیلومتر به نام «راینر گاما» (Reiner Gamma) است.
ویریچ گفت: یافتن رابطه با توپوگرافی در یک مکان دارای مارپیچهای قمری میتواند تصادفی باشد، اما نادیده گرفتن آن در دو منطقه بسیار مجزا سختتر است. نادیده گرفتن آن نیز ممکن نیست، زیرا راینر گاما یک نمونه کهن از مارپیچهای قمری است.
مشخص شد که مناطق روشن مارپیچهای قمری دریای هوشمندی، حدود سه متر پایینتر از خطوط تاریک هستند. این در حالی است که بخشهای روشن راینر گاما حدود چهار متر پایینتر از بخشهای تاریک بودند.
ویریچ خاطرنشان کرد: در هر حال، به این سادگی نمیتوان گفت که مناطق روشن به طور یکنواخت پایینتر از مناطق تاریک هستند. اگر این طور بود، رابطه بین توپوگرافی و چرخش با مقایسه کردن نقشه ارتفاعی و تصویر مارپیچها به راحتی نشان داده میشد، اما این رابطه تنها زمانی دیده میشود که میانگین ارتفاع نواحی روشن و میانگین ارتفاع نواحی تاریک را با هم مقایسه کنیم.
اگرچه ویریچ و همکارانش دادههای توپوگرافی خود را از تصاویر گرفتهشده توسط دوربین مدارگرد شناسایی ماه به دست آوردند، اما آنها از مجموعه نرمافزار «استریوفوتوکلینومتری» (Stereophotoclinometry) مدارگرد نیز استفاده کردند که تصاویر استریو را برای تعیین کردن ارتفاع سطح ماه به کار میگیرد. به علاوه، آنها از یک برنامه یادگیری ماشینی بهره بردند که قادر بود برخی از مناطق روشن مارپیچ به نام «واحدهای روی مارپیچ» و برخی از خطوط تاریک به نام «واحدهای خارج از مارپیچ» را طبقهبندی کند. همچنین، این رویکرد چندوجهی به گروه امکان داد تا مناطق انتقال بین دو منطقه به نام «واحدهای مارپیچ پراکنده» را شناسایی کنند.
ویریچ نتیجه گرفت: از آنجا که ما درک کاملی در مورد چگونگی شکلگیری این مارپیچها نداریم، داستانی را که آنها میتوانند در مورد ماه به ما بگویند کاملا درک نمیکنیم. شکلگیری آنها میتواند شامل ترکیبی از فرآیندهای کاملا درکشده در تعامل با یکدیگر یا یک فرآیند ناشناخته باشد. گاهی اوقات اجرام یا پدیدههای غیرمعمول، کلید دستیابی به دانش عمیقتر هستند و به همین دلیل، چرخش ماه بسیار جذاب است.
منبع: ایسنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: ماه دانشمندان فضانوردان مدارگرد شناسایی ماه مارپیچ ها شکل گیری سطح ماه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۰۶۵۷۴۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دانشمندان چهره یک نئاندرتال ۷۵ هزار ساله را بازسازی کردند + عکس
آفتابنیوز :
این زن که به نام شانیدر زی (Shanidar Z) معروف است، در غاری در کردستان عراق در سال ۲۰۱۸ پیدا شد. این زن یک نئاندرتال یا نوعی انسان باستانی است، حدود ۴۰ هزار سال پیش ناپدید شدند.
به نقل از سیانان، دانشمندانی که بقایای او را مطالعه میکنند، با زحمت ۲۰۰ قطعه استخوان جمجه او را طی ۹ کنار هم قرار دادند. آنها از خطوط صورت و جمجمه این زن برای بازسازی استفاده کردند تا بفهمند او چه شکلی بوده است.
دکتر، اما پومروی (Emma Pomeroy)، دیرین انسانشناس و دانشیار دپارتمان باستان شناسی دانشگاه کمبریج که اسکلت را از زیر خاک بیرون آورد میگوید: جمجمههای نئاندرتالها با برجستگیهای قابل توجه و بدون چانه متفاوت از جمجمههای گونه خودمان به نظر میرسند. بازسازی صورت شانیدر زی نشان میدهد که این تفاوتها ممکن است در زندگی واقعی آنها آنقدر فاحش نبوده باشد.
پومروی اضافه کرد: او در واقع نسبت به اندازهاش چهره بزرگی دارد. او برآمدگیهای ابروی بزرگی دارد که معمولا ما آنها را نمیبینیم.
نئاندرتالها حدود ۳۰۰ هزار سال در سراسر اروپا، خاورمیانه و کوههای آسیای مرکزی زندگی کردند و حدود ۳۰ هزار سال با انسانهای امروزی همپوشانی داشتند. تجزیه و تحلیل دیانای انسانهای امروزی نشان داده است که در این زمان، نئاندرتالها و هومو ساپینسها گهگاه با یکدیگر برخورد میکردند.
تحلیل جدید
هنگامی که پومرو برای اولین بار این اسکلت را با حفاری خارج کرد، جنسیت آن بلافاصله مشخص نشد، زیرا فقط نیمه بالایی بدن حفظ شده بود و فاقد استخوانهای لگنی بود. گروهی که در ابتدا بقایای آنها را مورد مطالعه قرار دادند، بر روی یک روش نسبتا جدید تکیه کردند که شامل تعیین توالی پروتئینها در داخل مینای دندان برای تعیین جنسیت شانیدر زی بود.
این محققان از دانشگاههای کمبریج و لیورپول با مقایسه طول و قطر استخوانهای بازوی او با دادههای مربوط به انسانهای امروزی، قد این نمونه را حدود ۵ فوت (۱.۵ متر) تخمین زدند. تجزیه و تحلیل ساییدگی دندانها و استخوانها نشان داد که او در زمان مرگ در اواسط دهه ۴۰ زندگی خود بوده است.
پومروی میگوید: این یک تخمین معقول است، اما ما نمیتوانیم ۱۰۰ درصد مطمئن باشیم، که آنها مسنتر نبودهاند. آنچه میتوانیم بگوییم این است که این کسی است که عمر نسبتاً طولانی داشته است. برای آن جامعه، آنها احتمالا از نظر دانش و تجربه زندگی بسیار مهم بودند.
غاری که شانیدر زی در آن دفن شده بود در میان باستان شناسان مشهور است، زیرا یک گور نئاندرتال که در سال ۱۹۶۰ در آنجا کشف شد، محققان را به این باور رساند که ممکن است نئاندرتالها مردگان خود را با گُل دفن کرده باشند و این اولین چالش در برابر دیدگاه رایجی بود که انسانهای باستانی را نادان و بیرحم میدانست. با این حال، تحقیقات بعدی توسط گروه پومرو، نظریه تدفین با گُل را مورد تردید قرار داده است.
در عوض، آنها گمان میکنند که گرده کشف شده در میان گورها ممکن است از طریق زنبورهای گرده افشان وارد گور شده باشد. با این حال، در طول سالها دانشمندان شواهد فزایندهای از هوش و پیچیدگی نئاندرتالها، از جمله هنر و ابزار پیدا کردهاند.
نئاندرتالها بارها به غار شانیدر بازگشتند تا مردگان خود را دفن کنند. تحقیقات نشان داده است که بقایای ۱۰ نئاندرتال در این مکان کشف شده که به نظر میرسد نیمی از آنها عمدا پشت سر هم دفن شدهاند.
شاید نئاندرتالها مردگان خود را با دستههای گل تجلیل نمیکردند، اما تحقیقات نشان میدهد که ساکنان غار شانیدر احتمالا گونهای همدل بودند. به عنوان مثال، یک نئاندرتال مرد که در آنجا دفن شده بود، ناشنوا بود و با ضربهای به بازو و سرش فلج شده بود که احتمالاً او را تا حدی نابینا میکرد، اما او مدت زیادی زنده بود، بنابراین طبق تحقیقات باید از او مراقبت میشد.
پومروی میگوید که شانیدر زی اولین نئاندرتالی است که در بیش از ۵۰ سال گذشته در این غار پیدا شده است، اما این مکان هنوز هم میتواند بستری برای اکتشافات بیشتر باشد.
بازسازی جمجمه
پومروی بازسازی جمجمه شانیدر زی را که نسبتا بلافاصله پس از مرگ له شده بود، به عنوان یک «پازل سه بعدی با حساسیت بالا» توصیف کرد.
استخوانهای فسیل شده در بلوکهای کوچکی از رسوبات غار برداشته شده و در فویل پیچیده شدند و محققان آنها را برای تجزیه و تحلیل به دانشگاه کمبریج فرستادند.
در آزمایشگاه کمبریج، محققان از هر بلوک میکرو سیتی اسکن گرفتند و از اسکنها برای هدایت استخراج قطعات استخوانی استفاده کردند. دکتر لوسیا لوپز پولین (Lucía López-Polín)، همکار پومروی، محافظ باستان شناسی از موسسه کاتالان برای دیرینه اکولوژی انسانی و تکامل اجتماعی در اسپانیا، بیش از ۲۰۰ تکه جمجمه را با چشم کنار هم قرار داد تا آن را به شکل اولیه خود بازگرداند.
این گروه جمجمه بازسازی شده را اسکن و پرینت سه بعدی کردند، که پایه و اساس سر بازسازی شدهای را شکل داد که توسط دیرینه هنرمندان دوقلوی دانمارکی، آدری و آلفونس کنیس (Adrie and Alfons Kennis)، لایههایی از ماهیچه و پوست روی آن قرار بگیرد.
منبع: خبرگزاری ایسنا